۱۳۹۲ خرداد ۲۹, چهارشنبه

گاهشمار تروريسم، نگاهي به اقدامات تروريستي مخالفان حكومت پهلوي - 2



3-  سازمان مجاهدين خلق


۱ مهر ۱۳۵۰ - تلاش نافرجام برای ربودن شهرام شفيق، پسر اشرف پهلوی

11 ارديبهشت 1351 - انفجار بمب زير خودروي يك مستشار امريكايي بنام هارولد پرايس كه به قطع دو پاي او منجر شد. در اين حادثه تروريستي دو عابر بي‌گناه (يك زن جوان و فرزند خردسالش) كشته شدند

14  اردیبهشت ۵۱ - انفجار در دفتر شرکت هواپیمایی بریتانیا و دفتر مجله " این هفته"

10 خرداد ۱۳۵۱ - بمب گذاری در اداره اطلاعات آمریکا، ساختمان انجمن ایران و آمریکا و ساختمان انجمن روابط فرهنگی ایران و انگلیس در تهران

10  خرداد ۱۳۵۱ - انفجار بمب صوتی در مقبره رضا شاه بزرگ، همزمان با سفر نیکسون به تهران

خرداد ماه 1351 - بمب گذاري در زير يك اتوبوس مقابل ساختمان شهرباني اصفهان واقع در ميدان چهارباغ و انفجار بمب در هتل شاه عباس اصفهان كه منجر به كشته شدن نظافتچي هتل گرديد

8 امرداد 1351 - انفجار يك جيپ ارتشي حامل تعدادي درجه دار دون پايه ارتش


12 امرداد ۱۳۵۱ – بمب گذاري در سفارت اردن در تهران، همزمان با سفر ملك حسين پادشاه اردن به ايران

4 بهمن ۱۳۵۱ - انفجار ساختمان هواپیمایی پان آمریکن

6 بهمن ۱۳۵۱ - انفجار در دفتر شرکت نفتی شل - لاوان و انفجار در دفتر شرکت مس سرچشمه

7 بهمن ۱۳۵۱ - انفجار بمب صوتی در کافه تریای هتل انترناسیونال در تهران

12 خرداد ۱۳۵۲ - ترور سرهنگ دوم لوئیس هاوکینز مستشار نظامی آمریکایی

28 آبان ۱۳۵۲ - انفجار در لژ مخصوص سینما شهر فرنگ مشهد

11 اسفند ۱۳۵۲ - بمب گذاری در ساختمان بانک عمران و چند نقطه ديگر نظیر دفتر شرکت انگلیسی  Gary & Mackenzi، محوطه خارجی سفارت انگلیس و دفتر شرکت پان آمریکن در اعتراض به سفر سلطان قابوس، پادشاه عمان به تهران

31 فروردین ۱۳۵۳ - انفجار در مقر گارد دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف فعلي)

4 خرداد ۱۳۵۳ - بمب گذاري در شرکت جنرال موتورز كه به كشته شدن سرايدار اين شركت منجر شد. عاملان اين حادثه تروريستي مجيد شريف واقفي و همسرش ليلا زمرديان بودند (بله، درست خوانديد! همان استاد شريف واقفي معروف كه پس از انقلاب نامش زينت بخش سردر دانشگاه صنعتي شريف گرديده است)

5 خرداد ۱۳۵۳ - بمب گذاری در کارخانه نخ ریسی مشهد

29 خرداد ۱۳۵۳ - انفجار در پاسگاه ژاندارمری کاروانسرا سنگی

5 تیر ۱۳۵۳ - انفجار تأسیسات برق کارخانه ایرانا در کرج

5 تير ۱۳۵۳ - انفجار تأسیسات برق کارخانه جیپ لندرور در کرج

7 آبان ۱۳۵۳ - انفجارهایی در دفتر کمپانی چند ملیتی ITT، شرکت صنعتی و کشاورزی نراقی و شرکت  John Deer در اعتراض به سفر کیسینجر به ایران

27 آبان ۱۳۵۳ - بمب گذاری در دفتر مجله هنر و سینما

27 اسفند ۱۳۵۳ - قتل سرتیپ زندی پور و راننده وی

ارديبهشت ماه 1354 - قتل استوار حمزه موسوي

22 اردیبهشت ۱۳۵۴ - انفجار در سینما کریستال مشهد

31 اردیبهشت ۱۳۵۴ - ترور دو مستشار آمریکایي بنام هاي سرهنگ جان ترنر و پل شفرد در تهران

12 تیر ۱۳۵۴ - تلاش برای ترور کنسول آمریکا در تهران که تنها به کشته شدن حسن حسنان، کارمند ایرانی سفارت آمریکا منجر شد

30 تیر ۱۳۵۴ - انفجار بمب در انجمن ایران و آمریکا و کنسولگری انگلیس در مشهد


11 آذر ۱۳۵۴ - ترور رضا خالقی، راننده وزارت دربار توسط برادرزن وي جمال شريف زاده كه از اعضاي سازمان مجاهدين خلق بود

6  شهریور ۱۳۵۵ - ترور دونالد جی اسمیت، رابرت آر کرون گارد و ویلیام سی کاترل از کارمندان کمپانی آمریکایی راکول اینترنشنال




4-  سازمان فدائيان خلق


آبان ماه 1349 - حمله مسلحانه به بانك ملي شعبه ونك تهران و سرقت 330 هزار تومان موجودي بانك

19 بهمن 1349 - حمله مسلحانه به پاسگاه ژاندارمري سياهكل، كشتن يك گروهبان و مجروح نمودن يك سرباز

اسفند ماه 1349 - حمله به كلانتري 5 تبريز، كشتن يك نفر و مجروح كردن فردي ديگر

16 فروردين 1350 - حمله مسلحانه به كلانتري قلهك تهران كه به قتل نگهبان كلانتري انجاميد

19 فروردين 1350 - قتل تيمسار سرلشگر ضياء فرسيو و مجروح نمودن فرزند او در مقابل منزلش در قلهك

ارديبهشت ماه 1350 - سرقت مسلحانه از بانك ملي شعبه خيابان آيزنهاور تهران و سرقت 30 هزار تومان پول، حمله مسلحانه به بانك صادرات شعبه تهران نو و سرقت 30 هزار تومان،

در جريان سرقت مسلحانه از بانك ملي شعبه صفويه، اعضاي سازمان فدائيان خلق، سرباز محافظ بانك و رييس شعبه را به قتل رساندند. در يك مورد ديگر، به هنگام سرقت اتومبيل حامل پول بانك، يك افسر راهنمايي و رانندگي بنام احمد زيبرم توسط اعضاي اين گروه به قتل رسيد.

8 امرداد 1351 - حمله مسلحانه و تيراندازي به ماموران پليس در خيابان سليمانيه و فردوسي تهران كه به كشته شدن تعدادي از ماموران پليس و تروريست ها انجاميد

8 امرداد 1351 - انفجار بمب ساعتي در يك تاكسي كه منجر به كشته شدن همه سرنشينان خودرو گرديد

13 امرداد 1351 - بمب گذاري در خيابان شاهرضا تهران و كشته و زخمي شدن شماري از رهگذران

19 امرداد 1351 - بمب گذاري ديگري در تهران كه منجر به زخمي شدن تعدادي از مردم گرديد

20 امرداد 1353 - قتل محمد صادق فاتح يزدي صاحب كارخانه "جهان چيت"

دي ماه 1353 - قتل علينقي نيك طبع از كارمندان كميته مشترك ضد خرابكاري

12 اسفند 1353 - قتل سروان يدالله نوروزي از افسران گارد شهرباني




گاهشمار تروريسم، نگاهي به اقدامات تروريستي مخالفان حكومت پهلوي - 1


هنوز هم مي بينيم كه برخي از افراد با طرفداري سرسختانه از انقلاب 57، سعي مي كنند اين انقلاب را انقلابي با اهداف آزاديخواهانه و متعالي معرفي كنند كه بعدها توسط خميني و روحانيون به سرقت رفته است. اين افراد مدعي هستند كه اگر قدرت به دست روحانيون نمي افتاد، انقلاب هم به مسيري كه در اين 34 سال ديديم نمي‌رفت. هر چند كه پرداختن به اما و اگرها در تحليل مسايل تاريخي، امري است عبث و بيهوده، اما شايد بتوان با مطالعه دقيق تر عملكرد گروه هاي مخالف حكومت پهلوي به ماهيت و اهداف اين گروه ها و آنچه كه ممكن بود در صورت دست يازيدن به اريكه قدرت انجام دهند، بيشتر پي برد.

آنچه در زير مي خوانيد، تنها نمونه هايي از اقدامات تروريستي و ضد انساني گروه هاي مخالف حكومت شاه است. همان گروه هايي كه هنوز هم پس مانده هايشان در گوشه و كنار جهان، با ناسزاگويي به محمدرضا شاه و حكومت پهلوي سعي در تبرئه خود و كارنامه سياه گذشته شان دارند. گروه هايي كه همواره در شعار، ادعاي آزاديخواهي و انسان دوستي داشته و دارند، اما در عمل با كشتن انسان هاي بي گناه سعي در رسيدن به اهداف شوم خود داشته اند.

به ياد حرف هاي روانشاد داريوش همايون مي افتم كه هميشه مي گفت، شاه ديكتاتور بود، اما در مقايسه با مخالفانش هزار برابر دموكرات تر بود (نقل به مضمون).

و سخن آخر اينكه،
تاريخ در مورد همه ما قضاوت خواهد كرد...

پاينده ايران





1-  حزب توده

مرداد ماه 1324 - حمله مسلحانه اعضاي سازمان افسران حزب توده به مراكز پليس و ژاندارمري در شهرهاي تركمن صحرا، گنبد كاووس و چند شهر ديگر خراسان (اين غائله به قيام افسران خراسان معروف است)

شهريور ماه 1324 - آغاز همكاري حزب توده با فرقه دموكرات آذربايجان به رهبري سيد جعفر پيشه وري (يكي از 53 نفر معروف) به دستور و دخالت مستقيم حكومت شوروي و شخص ژوزف استالين با هدف تجزيه آذربايجان از خاك ايران (اين غائله در آذرماه 1325 با قيام مردم تبريز و ورود ارتش به شهرهاي آذربايجان خاتمه يافت)

21 بهمن 1326 - قتل محمد مسعود روزنامه نگار و مدير روزنامه "مرد امروز" در خيابان اكباتان تهران توسط گروه هشت نفره خسرو روزبه

15 بهمن 1327 - ترور نافرجام محمدرضا شاه پهلوي در دانشگاه تهران (اگرچه حزب توده دخالت مستقيمي در اين حادثه نداشت، اما قبل از انجام نقشه ترور، از وقوع آن آگاهي يافته و با عامل ترور در ارتباط بود)

6 خرداد 1329 – قتل احمد دهقان، نماينده مجلس و مدير مجله ضدكمونيستي "تهران مصور"

و...



2-  گروه‌هاي اسلامي

20 اسفند 1324 - قتل احمد كسروي و منشي اش حدادپور در كاخ دادگستري تهران توسط برادران امامي از اعضاي سازمان فدائيان اسلام

13 آبان 1328 - قتل عبدالحسين هژير در مسجد سپهسالار تهران توسط حسين امامي از اعضاي سازمان فدائيان اسلام

16 اسفند 1329 - قتل سپهبد حاجيعلي رزم آرا در مسجد شاه تهران توسط خليل طهماسبي از اعضاي سازمان فدائيان اسلام

28 اسفند 1329 - قتل دكتر عبدالحميد زنگنه رييس دانشكده حقوق دانشگاه تهران در محوطه دانشگاه توسط فردي بنام نصرت الله قمي

1 بهمن 1343 - قتل حسنعلي منصور، نخست وزير وقت در مقابل درب مجلس شوراي ملي توسط محمد بخارايي از اعضاي جمعيت فدائيان اسلام

21 فروردين 1344 - ترور نافرجام محمدرضا شاه پهلوي در كاخ مرمر توسط سربازي بنام رضا شمس آبادي. در اين حادثه تروريستي، استوار محمدعلي باباييان و استوار آيت لشگري در تيراندازي متقابل با عامل ترور، جان فداي ميهن نمودند. (پس از انقلاب، در سال 1358 آرامگاه اين دو شهيد بزرگوار در ابن بابويه، بدستور ابراهيم يزدي ويران شد)

29 ارديبهشت 1347 - حمله به نمايندگي شركت هواپيمايي "ال عال" پس از اتمام بازي تيم هاي ملي فوتبال ايران و اسراييل توسط تندروهاي مذهبي (از جمله عزت الله شاهي، اسدالله لاجوردي و...)

22 امرداد 1351 -  قتل تيمسار سعيد طاهري و مجروح نمودن فرزند نوجوان او در نزديكي منزلش در چهارراه تهرانپارس توسط اعضاي حزب ملل اسلامي

18 فروردين 1355 - ربودن و قتل آيت الله ابوالحسن شمس آبادي توسط گروه سيد مهدي هاشمي در اصفهان (آيت الله شمس آبادي از روحانيون سرشناس اصفهان و از مخالفان جدي دخالت روحانيون در سياست بود)

27 امرداد 1357 - آتش زدن سينما آرياي مشهد كه به كشته شدن سه تن از كاركنان سينما انجاميد

28 امرداد 1357 - آدم سوزي سينما ركس آبادان و سوزانيده شدن بيش از 600 انسان بي‌گناه توسط تندروهاي مذهبي (عامل اين فاجعه دلخراش فردي بنام حسين تكبعلي زاده بود كه به اعتراف خودش تحت تاثير القائات مذهبي دست به اين جنايت زده بود. در دادگاهي كه پس از انقلاب با فشار افكار عمومي و تلاش خانواده هاي قربانيان تشكيل شد، نام برخي از مقامات حكومتي پس از انقلاب، از جمله نمايندگان شهرهاي اهواز و آبادان در مجلس شوراي اسلامي، امام جمعه آبادان و... به عنوان كساني كه در اين جريان، مشاركت يا از آن مطلع بوده اند، مطرح گرديد)

 


۱۳۹۲ خرداد ۲۷, دوشنبه

آيا پروژه تحريم انتخابات شكست خورد؟



پيروزي حسن روحاني در يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري ايران موجب گرديد تا بسياري از اصلاح طلبان با قاطعيت اين انتخابات را نشانه محبوبيت خود در ميان مردم ايران و پيروزي گفتمان اصلاحات درون نظام در تقابل با گفتمان انحلال‌طلبي (يا براندازي) بدانند. اصلاح طلبان حكومتي براي تحميل اين ادعاي خود به افكار عمومي، از حمايت همه جانبه و گسترده برخي از رسانه هاي خارج از كشور (به ويژه بي بي سي فارسي)، اصلاح‌طلبان خارج‌نشين (از اكبر گنجي و موسوي خوئيني بگيريد تا فاطمه حقيقت‌جو و ابراهيم نبوي و...) و همچنين اپوزيسيون مماشات (گروهي كه در حرف و شعار خود را اپوزيسيون و مخالف جمهوري اسلامي مي نامند، اما در عمل مدافع تداوم حيات جمهوري اسلامي با استدلال اصلاحات تدريجي و درازمدت در چارچوب نظام هستند. گمان مي كنم نخستين بار اين اصطلاح را آقاي حسن داعي در تبين ماهيت اين جريان به كار برد) برخوردار بودند.

يكي از پيامدهاي پيروزي حسن روحاني در اين انتخابات، تكرار ادعاي كهنه اصلاح طلبان پيرامون ميزان مشروعيت و پايگاه مردمي اپوزيسيون برانداز در ميان مردم داخل كشور بود. چرا كه هم اصلاح طلبان و هم بازوهاي رسانه اي آنان، نظير بي بي سي و صداي امريكا، كه به جهت منافع مشترك خود، همسو و هم راستا با مواضع يكديگر به انعكاس و تحليل وقايع ايران مي پردازند، نتيجه انتخابات را شكستي براي اپوزيسيون انحلال طلب و تحريم كنندگان انتخابات جمهوري اسلامي دانسته و ادعا كردند حضور گسترده مردم در اين انتخابات، نشانه عدم اقبال آنان به گروههاي اپوزيسيون خارج از كشور و به عبارت بهتر، مخالفان كليت و تماميت نظام جمهوري اسلامي است. اين تبليغات تا جايي پيش رفت كه حتي هاشمي رفسنجاني، در اظهار نظري ديوانه وار، حكومت جمهوري اسلامي را بزرگترين دموكراسي جهان ناميد!...

اما آيا پروژه تحريم انتخابات شكست خورد؟

آيا همان طور كه نظام جمهوري اسلامي و هواخواهانش ادعا مي كنند، حضور مردم در اين انتخابات گسترده و پرشور بود؟

آيا همه كساني كه در اين انتخابات شركت كردند، الزاما طرفدار جمهوري اسلامي يا حتي طرفدار اصلاحات در چارچوب نظام بودند؟

پاسخ نگارنده به همه اين پرسش ها "نه" است!

پروژه تحريم انتخابات شكست نخورد. اما در مواجهه با تغيير تاكتيك هاي زيركانه رژيم تا حدودي كم اثر شد. اگر تحريم‌كنندگان انتخابات جمهوري اسلامي، با درايت بيشتري عمل مي كردند، يقينا در آخرين روزهاي منتهي به انتخابات، نظر بسياري از مردم كه ميان راي دادن يا ندادن، مردد بودند به سود اصلاح طلبان و استراتژي هميشگي انتخاب ميان "بد و بدتر" آنان تغيير نمي كرد.

متاسفانه اپوزيسيون در چنين شرايطي همواره اسير يك نوع انفعال عجيب و غيرقابل توجيه مي گردد و به جاي ارايه راهكارها و برنامه هاي جايگزين براي مردم درون ايران، و پاسخ به پرسش هاي اساسي نظير "چرا در ساختار جمهوري اسلامي انتخابات منجر به هيچ نوع تغيير و اصلاحاتي نخواهد شد؟" يا "چرا ميزان اختيارات رييس جمهور پاسخگوي مطالبات و خواسته هاي مردم نيست؟" و پرسش هاي مشابه ديگري كه در مقابل تبليغات گسترده نظام براي كشاندن مردم به پاي صندوق هاي راي، مي بايست دهها و صدها بار تكرار و پاسخ داده شود، به بيان چند جمله كليشه اي نظير "اصلاحات ديگر مرده است" ، "جمهوري اسلامي قابل اصلاح نيست" يا "رييس جمهور را از الان خودشان انتخاب كرده اند" و نظير اينها اكتفا مي كند.

به دليل همين سردرگمي و بي برنامگي است كه همواره جمهوري اسلامي موفق مي شود در دقيقه 90 بخش قابل توجهي از مردم را كه ميان مشاركت يا تحريم دو دل مانده اند، به پاي صندوق ها بكشاند.

اما با وجود همه اين ضعف هاي اپوزيسيون، باز هم شاهد بوديم كه در انتخابات روز 24 خردادماه، بخش قابل توجهي از جامعه انتخابات فرمايشي جمهوري اسلامي را تحريم كرد و به نظام "نه" گفت.

وزارت كشور دولت احمدي نژاد، تعداد واجدين شرايط شركت در انتخابات را 50 ميليون و 483 هزار و 192 نفر اعلام كرد. حال آنكه با استناد به آمار و شواهد فراوان، و به اذعان برخي از سايت ها و روزنامه هاي داخل ايران، تعداد واجدين شرايط بالغ بر 55 ميليون نفر بوده است.

يك هفته مانده به انتخابات، روزنامه بهار با اشاره به جداول سرشماري سال 90 و آمار سازمان ثبت احوال، ميزان واجدين شرايط شركت در انتخابات را بالغ بر 55 ميليون نفر دانسته بود. ضمن آنكه در سرشماري نفوس و مسكن، جمعيت ايرانيان خارج از كشور نيز وجود نداشته است. ن.ك به لينك زير:  


چه آمار رسمي وزارت كشور از تعداد واجدين شرايط شركت در انتخابات (50 ميليون نفر) را بپذيريم و چه آمار واقعي كه حكايت از حدود 55 تا 56 ميليون نفر دارند، در هر صورت مي توان نتيجه گرفت كه حدود 14 تا 20 ميليون نفر در اين انتخابات شركت نكرده اند.

با توجه به گستردگي توزيع صندوق هاي راي در اقصي نقاط كشور، از بيمارستان ها و زندان ها و سربازخانه ها گرفته تا دورافتاده ترين شهرها و روستاهاي ايران، امكان حضور همه مردم (در صورت تمايل) در انتخابات وجود داشته است و استدلال هايي نظير عدم دسترسي به حوزه هاي راي گيري يا شلوغي حوزه ها و... منطقي و قابل قبول نيست. با استناد به اين آمار و ارقام مي توان نتيجه گرفت كه دست كم به ميزان آراي برنده قاطع اين انتخابات (حسن روحاني با حدود 18 ميليون و 600 هزار راي) در داخل كشور تحريم كننده وجود داشته است. البته در صورتي كه لفظ "تحريم كننده" را براي همه كساني كه در انتخابات شركت نكردند بپذيريم.

از سوي ديگر، نكته بسيار مهمي كه بايد به آن توجه شود اين است كه همه شركت كنندگان در انتخابات، الزاما موافق جمهوري اسلامي يا حتي هوادار اصلاح طلبان نبوده اند. چه بسيار افرادي كه با وجود مخالفت با نظام، استراتژي خود را بر شركت در انتخابات و راي دادن گذاردند و انتخاب ميان بد و بدتر. اينكه ما اين استراتژي را درست مي دانيم يا خير موضوع بحث نيست. موضوع بحث ما نيت و هدف شركت كنندگان در انتخابات است كه به قول بسياري نه از حب علي، بلكه از بغض معاويه به پاي صندوق ها رفتند. راي بسياري از آن 36 ميليون نفر يا بهتر بگوييم راي بسياري از آن 18 ميليون نفري كه به حسن روحاني راي دادند، در واقع راي آري به اصلاح طلبان نبود؛ بلكه راي منفي به سياست هاي خامنه اي و مذاكره كننده هسته اي او يعني سعيد جليلي بود.

نظام جمهوري اسلامي نمي تواند ادعا كند همه آن 36 ميليون نفري كه در انتخابات شركت كردند به جمهوري اسلامي وفادارند و هوادار اين رژيم هستند، اما ما مي توانيم ادعا كنيم اكثريت قابل ملاحظه اي از كساني كه در انتخابات شركت نكردند (14 تا 20 ميليون نفر) مخالف كليت نظام جمهوري اسلامي و جناح هاي مختلف‌اش هستند. هر چند باز هم بايد تاكيد كنم كه اين آمار در صورت ارايه يك برنامه صحيح تر و تبليغات بهتر از سوي اپوزيسيون انحلال‌طلب، مي توانست به مراتب بالاتر از اين باشد.

و حرف آخر نگارنده، خطاب به اصلاح طلبان حكومتي است:

طبيعي است با ايجاد محدوديت هاي گسترده و فضاي بسته سياسي داخل ايران كه خود شما در طول اين 34 سال در شكل گيري و تداوم اش نقشي اساسي ايفا نموده ايد، بخشي از جامعه ناچار است همواره انتخابي بين "بد و بدتر" يا "چاله و چاه" داشته باشد. از قديم گفته‌اند "در شهر كوران، يك چشم پادشاه است" ! حكايت آقاي روحاني و رقباي انتخاباتي اش هم كمابيش مصداق همين ضرب المثل قديمي است و هر كس اين واقعيت را نپذيرد خود را فريفته است. يقينا در يك انتخابات آزاد و با حضور همه عقايد و سلايق سياسي، بدون فيلترينگ و نظارت استصوابي، راي حسن روحاني 18 ميليون نمي شد! و چه بسا در آن شرايط اصلا فردي با سابقه حسن روحاني جرات شركت در انتخابات را به خود نمي داد!

پس اي دوستان اصلاح طلب! بهتر است به جاي بهره برداري هاي حزبي و جناحي از راي مردم، به دنبال برآورده ساختن مطالبات آنان باشيد. به جاي آنكه اين انتخابات را نشانه اقبال مردم به اصلاح طلبان بدانيد، نشانه اي براي خواست مردم به برون‌رفت از شرايط بحراني كنوني و نياز جامعه ايران به اصلاحات واقعي (نه ساختگي) قلمداد كنيد. اميد است كه اين بار از فرصت بدست آمده استفاده كنيد. چهار سال زمان براي ايجاد تغيير را مغتنم بشماريد و دوباره با احساسات مردم بازي نكنيد و تزريق كننده يأس و نااميدي در بطن جامعه نباشيد.

هر چند نگارنده احتمال وقوع هرگونه اصلاحات و تحولي را در شرايط كنوني ضعيف و خارج از توان يا خواست اصلاح‌طلبان حكومتي مي بينم.

پاينده ايران

بزرگمهر