۱۳۹۱ تیر ۳۰, جمعه

ریشه‌یابی علل دشمنی آخوندها با هنرمندان و شاعران


 
1- در سال دوم هجرت، عصماء بنت مروان یکی از شاعران زن عرب و زوجه یزیدالخطمی در نکوهش اسلام و طرفدارانش شعری می سرود و وقتی محمد (پیامبر اسلام) آنچه او گفته بود را شنید، گفت "چه کسی مرا از دست دختر مروان رها خواهد ساخت؟" عمیر بن عدي الخطمی مردی کم‌بینا از اصحاب محمد که در آنجا بود این را شنید. در دل شب به طرف خانه عصماء رفت و وارد شد. فرزندانش کنار او خفته بودند، یکی از آنها که شیر خوار بود روی سینه او بود. عمیر بن عدی با دستهایش او را لمس کرد و کودک را کنار زد. سپس شمشیرش را در سینه عصماء فرو کرد تا جایی که شمشیر از پشت او بیرون آمد. سپس نماز صبح را با پیامبر در مسجد خواند. پس از نماز نزد محمد آمد و آنچه انجام داده بود را برای محمد بازگفت، محمد گفت: "ای عمیر تو به الله و رسولش کمک و یاری رسانده ای"، وقتی عمیر پرسید که آیا هیچ تنبیهی برای آنچه او کرده است خواهد بود؟ محمد گفت: "دو بز نیز بخاطر او به یکدیگر شاخ نخواهند زد" (یعنی هرگز مشکلی برای او پیش نخواهد آمد)، پس عمیر به نزد مردم خود بازگشت. (تاریخ طبقات ابن سعد، محمد بن سعد کاتب واقدی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، انتشارات نشر نو، چاپ تهران، سال ۱۳۶۵، جلد اول، ص۱۲۴)

2- بعد از اینکه محمد در سال ۶۲۲ پس از میلاد مسیح به مدینه رسید، تنی چند از مردمان بومی مدینه آغاز به بیزاری از وی نمودند. بسیاری از آنها یهودی و برخی نیز اعرابی مشرک بودند. منتقدان محمد یکی پس از دیگری خاموش شدند، برخی مسلمان شدند، برخی کشته شدند و برخی نیز از مدینه بیرون رانده شدند. یکی از این منتقدان ابوعفک بود. ابوعفک شاعری یهودی بود که یکصد و بیست سال سن داشت. وی شعری در مذمت محمد سروده بود. بدستور پیامبر اسلام، سالم بن عمیر، مأمور کشتن ابوعفک شد و وی را به قتل رساند. (سیره ابن هشام، جلد دوم، ص۴۱۱)

3- پس از فتح مکه توسط پیامبر گرامی اسلام (ص) و تصرف نقاط استراتژیک شهر همه منتظرند تا رسول الله با دشمن چه می‌کند؟ پیامبر اکرم اعلام می‌نماید که همه مورد بخشش و عفو قرار گرفته‌اید حتی خاندان ابوسفیان و سردمداران کفر...  ولی ۹ نفر هستند که خون آن‌ها مباح است. از آن ۹ نفر، ۳ نفر قاتل هستند و باید قصاص شوند و شش نفر دیگر «ادیب» «شاعر و بازیگر» هستند و ادب و هنرشان را در توهین و بی‌احترامی و جسارت به ساحت مقدس نبوت به کار گرفته‌اند و آن‌ها را اگر چه به پرده کعبه دست آویخته باشند بکشید. (تاریخ یعقوبی، جلد دوم، صص60-50)

۱۳۹۱ تیر ۲۴, شنبه

فریدون فرخزاد: خنده‌های فروغ را کم دیده‌ام و افسردگی‌هایش را فراوان



زنده یاد فریدون فرخزاد درباره فروغ :

" خنده‌های فروغ را کم دیده‌ام و افسردگی‌هایش را فراوان. گریه‌هایش بسیار بود و نمی‌دانید چه میلی به جدایی داشت. در همین حال و زمان بود که شعر "اکنون منم زنی تنها" را سرود. تنهایی فروغ، گاه به عزلتی عمیق می‌انجامید. و به آنجا که روزها در خانه می‌نشست و حتی در به روی نزدیک ترین دوستان و کسانش می‌بست .

این اواخر، به گل‌ها، هوا، خورشید، گنجشگ‌ها و بچه‌ها علاقه عجیبی پیدا کرده بود و انگار که همه وجودش لطافت شده بود ـ لطافت و دریافت ."


کیهان ، شماره ۷۶۶۹ پنج شنبه ۲۴ بهمن ماه ۱٣۴۷


منبع: صفحه فیس‌بوک ایران‌شناسی


۱۳۹۱ تیر ۱۶, جمعه

سخنی با آقای مجتبی واحدی



جناب آقای مجتبی واحدی! مقاله اخیرتان در انتقاد از عملکرد و مواضع آقای رضا پهلوی را خواندم. البته آنچه در مقاله شما جلب توجه می نمود، انتقاداتی بود که به پیشگویی از آنچه آقای رضا پهلوی ممکن است بعدها - پس از رسیدن به قدرت - انجام دهد به ایشان وارد آورده بودید. به عبارت دیگر مقاله شما بیشتر پیشگویی آینده بود تا تحلیل حال یا گذشته. آن هم یک پیشگویی عجولانه - اگر نگویم غرض ورزانه - که تنها متکی بر تراوشات ذهنی خودتان بود نه واقعیات موجود. زیرا خود بهتر از من می دانید که آقای رضا پهلوی در طول سی و چند سال اخیر همواره سخنی جز دموکراسی و آزادی بیان بر زبان نیاورده است. در تمام این سالها رضا پهلوی یگانه راه رسیدن به حکومتی دموکراتیک را برگزاری رفراندوم و انتخابات آزاد و برآورده شدن رأی و نظر همه اقشار جامعه ایران دانسته و هر فرم حکومتی - چه جمهوری و چه پادشاهی - را زمانی برحق و مشروع دانسته که از پشتوانه رأی اکثریت مردم ایران برخوردار باشد. اما شما که این حقایق را می دانید و در عین حال سخت از ایشان عصبانی هستید - دلیلش را احتمالاً خودتان بهتر می دانید - به ناچار دست به یک سری پیش‌داوری و پیش‌گویی زده اید و ادعا کرده اید که اگر رضا پهلوی به سلطنت برسد چنین و چنان می شود! به قول همان ضرب‌المثل قدیمی "قصاص قبل از جنایت" کرده اید و بی جهت به رضا پهلوی تاخته اید. بی آنکه کوچکترین سندی بر اثبات مدعایتان ارائه دهید. 

جناب آقای مجتبی واحدی! به کجا می روید نازنین؟! من احترام فراوانی برای شما قائل بوده و هستم و همواره حساب شما را از اصلاح طلبان حکومتی و اپورتونیست های نان به نرخ روز جدا کرده ام. شما را فردی مطلع، آگاه و جسور می دانم که هرگز حقیقت را فدای مصلحت نمی کنید. اما چه شده که امروز به ناگاه با چرخشی 180 درجه ای کمر به خاموش ساختن بارقه‌های امید و اتحاد در میان اپوزیسیون خارج از کشور بسته اید؟ کدام مصلحت شما را به این تغییر موضع وادار نموده است؟ 

جناب آقای مجتبی واحدی! چه بر سر شما آمده است؟ چه شده شمایی که تا دیروز از کنگره ملی و شورای اپوزیسیون و اتحاد و همبستگی و... سخن می‌گفتید، ناگهان بسان تمامیت‌خواه‌ترین گروههای درون حاکمیت جمهوری اسلامی برای خود خط قرمز می‌سازید و خودی و غیرخودی تعیین می‌کنید؟ آیا چنین موضع‌گیری‌ها و اظهارنظرهایی بی ارتباط با تلاش‌های پشت پرده اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات - بخوانید انتصابات! - ریاست جمهوری سال آینده و بازگشت مجدد به قدرت نیست؟ آیا وعده ای برای رفع حصر رهبران اصلاح طلب داده شده که چنین بی پروا بر سر اپوزیسیون چماق می‌کوبید؟ آیا قرار است باز هم شاهد یک دولت اصلاحات دیگر باشیم؛ دولتی برای تداوم حیات رژیمی که دستش تا مرفق به خون جوانان وطن آغشته است؟
جناب آقای مجتبی واحدی! من همچون شما قصد پیش‌داوری و پیش‌گویی ندارم. آنچه بیان کردم تنها پرسش‌هایی بود که در این چند روز ذهن مرا به خود مشغول ساخته است. پاسخ این پرسش‌ها با شما. اگر حقیقت جز این است ما را هم از سوءتفاهم برهانید. 

با سپاس

پاینده باشید

بزرگمهر 


دکتر جواد طباطبایی: بزرگترین نظام‌های دموکراتیک دنیا پادشاهی اند


بزرگترین نظام های دمکراتیک دنیا پادشاهی اند. وقتی شما آمدید و حکومتی درست کردید و مصالح عموم در آن در نظر گرفته شد و تأمین شد، فرم حکومت می‌تواند سلطنتی باشد، می تواند جمهوری باشد ... ولی هرچه باشد، حکومتی در دنیای جدید است؛ 

یک بار به یکی از این طرفداران جمهوریخواهی در اروپا گفتم، اگر من یک جمله از شما بپرسم احتمالاً عصبانی می شوید، شما این همه راجع به جمهوری صحبت می کنید و من می گویم که بزرگترین نظام های دمکراتیک دنیا، نظام هایی غیر از لیبرال دمکرات هستند و در بسیاری از موارد سلطنتی اند و حتی جمهوری هم نیستند. 

حرفم این بود آنچه اهمیت اساسی دارد، محتوای حکومت است نه فرم آن... بنابراین بحث بر سر فرم و مدل حکومتی نیست، بلکه محتوای آن مطرح است ... دمکراسی فرانسوی که از طریق انقلاب ]فرانسه] محقق شده تفاوت های بسیاری با دمکراسی انگلیسی دارد که از طریق انقلاب صورت نگرفته؛ فرانسه خیلی کمتر از انگلستان دمکراتیک است...

 

روزنامه شرق - 1383


۱۳۹۱ تیر ۱۵, پنجشنبه

گندابی بنام " بالاترین " : ترویج دروغ، باندبازی و لمپنیسم


مدتها بود که قصد داشتم در مورد سایت بالاترین بنویسم. سایتی که بدبختانه در عالم مجازی اسم و رسمی هم بهم زده و البته همه شهرت اش را فقط و فقط مدیون کاربرانش است؛ کاربرانی که گاه و بیگاه قربانی برخوردهای غیراصولی و جانبدارانه مدیران این سایت می شوند و خود از ادامه حضور در این سایت محروم می‌گردند.

پیشتر بارها از عملکرد مدیران سایت بالاترین و روش برخورد آنان با عقاید مختلف سیاسی و مذهبی انتقادات زیادی به عمل آمده بود (برای نمونه اینجا و اینجا را ببینید) و برخی از اوقات حتی کار به تحریم سایت و  کوچ دسته جمعی کاربران به سایت های دیگر انجامیده بود. یکی از آخرین نمونه های این برخوردها به حدود دو سال پیش بر می گردد که پس از حذف فله ای بسیاری از لینک ها و حساب های کاربری توسط مدیران سایت بالاترین، جمعی از کاربران این سایت به عنوان اعتراض از ادامه فعالیت در بالاترین خودداری نموده و زمینه ساز شکل گیری سایت جدیدی بنام "آزادگی" شدند.

متأسفانه انتقادات کاربران به تصمیم گیری های غیرمنطقی و جانبدارانه مدیران سایت بالاترین نه تنها تأثیری در اصلاح رفتار این مدیران نداشته، بلکه باندبازی و دروغ پراکنی عده ای از اعضای سایت با حمایت مستقیم بالایاران (مدیران بالاترین) اعتبار این سایت را به کلی در معرض تهدید قرار داده است.


گروه "آنتی شعبون!" : نمونه ای از باندبازی ها در بالاترین

همان طور که می دانید، یکی از شخصیت های معروفی که به عضویت سایت بالاترین در آمد آقای رضا پهلوی بود که قریب به یک سال پیش شروع به فعالیت در این سایت نمود. اما متأسفانه همزمان با ورود وی به سایت بالاترین، عده ای از کاربران بی ادب و مغرض سایت برای حمله به او و هوادارانش در سایت دیگری بنام فرندفید گروهی تحت عنوان "آنتی شعبون"! تشکیل دادند. تلاش این افراد جوسازی علیه رضا پهلوی در لینک های مربوط به وی و اشاعه اخبار دروغ و خلاف واقع علیه او و طرفدارانش بود.

اخیراً همین گروه که متأسفانه دارای کاربرانی شدیداً بی منطق، بی ادب و هتاک است، دست به اقداماتی نظیر ایجاد "موضوعات داغ" خلاف واقع علیه فعالیت های آقای رضا پهلوی می کند که نمونه هایی از آن را می توانید در لینک های زیر ببینید:

 

تمام این موضوعات داغ توسط افراد باند یاد شده ایجاد و بسط داده می شود. ارسال لینک های تکراری تنها با تغییر آدرس در وبلاگ های منتسب به این افراد که بعضاً مبتنی بر یک خبر دروغ یا یک شایعه بی اساس است. به عنوان مثال موضوع داغی که این باند در خصوص سفر آقای رضا پهلوی به هلند و سخنرانی وی منتشر کرد بر پایه انتشار خبری اشتباه در صفحه فیس بوک ایشان بود که به سرعت و ظرف چند ساعت هم تصحیح شد. اما این گروه همچنان به ادامه دروغگویی های خود در مورد این خبر اصرار می ورزید. یا مثلاً موضوع داغی که در مورد مصاحبه آقای رضا پهلوی با هفته نامه آلمانی فوکوس باز هم توسط همین باند انتشار یافت بر پایه ترجمه ای نادرست و ناقص از وب سایت "ایران در جهان" بود که از سوی دبیرخانه آقای رضا پهلوی نیز تکذیب شد و بر عدم ترجمه درست مصاحبه ایشان توسط وب سایت یاد شده تأکید گردید.

این باند متشکل از افرادی فحاش و روان پریش است که بعضاً از فرط بیکاری و شاید هم بر اثر فشار مافوق هایشان دست به ساخت موضوعات داغ خودساخته ای می کنند که بعضاً اصل خبرش به چندین ماه قبل بازمی گردد! نمونه اش موضوع داغی که در مورد ابهامات ! "طرح شکایت شاهزاده رضا پهلوی از علی خامنه‌ای" توسط یکی از اعضای شناخته شده همین باند آن هم پس از گذشت حدود 6 ماه از طرح این شکایت ایجاد گردید! نمی دانم، شاید شکایت از علی خامنه ای هنوز هم برای اعضای این گروه داغ و جانگداز است!!

متأسفانه در برخوردهایی که میان این باند و کاربران مستقل سایت صورت می گیرد، همیشه شاهد جانبداری مدیران بالاترین از اعضای این باند هستیم. تا جایی که توهین های افراد این گروه به سایر کاربران همواره نادیده گرفته می شود، اما کوچکترین پاسخی به آنان با حذف موقت یا دائمی حساب کاربر موردنظر همراه است. 

توهین های زشتی مانند "احمق" ، "گه خوردی!" ، "بی شعور" ، "گوسفند" ، "اسپرم پرست" ، "کودن" ، "بی‌مخ" و... که توسط اعضای لمپن این باند به راحتی نثار دیگر کاربران بالاترین می گردد و مدیران نامحترم سایت هم تنها نظاره گر این توهین ها و فحاشی ها هستند. 

غرض ورزی این باند در برخورد با لینک های شخصی آقای رضا پهلوی به اوج خود می رسد. تا جایی که بعضاً برای عقده‌گشایی های خود دست به اقدامات ابلهانه ای می زنند. مثلاً اعضای این باند در توجیه منفی دادن به آخرین لینک ارسالی آقای رضا پهلوی تحت عنوان "همبستگی مردم ایران و سوریه در برابر دیکتاتور مشترک" مدعی شدند که این لینک مربوط به بخش اجتماعی است و نه سیاسی!! حال آنکه هر کودکی هم با مطالعه محتوای این لینک پی به سیاسی بودن موضوع می برد. البته چنین رفتارهایی از سوی این افراد برای نجات همان دیکتاتور مشترک از تیغ انتقاد چندان هم دور از انتظار نیست. برخی از اعضای این باند بارها در دیدگاه های خود صراحتاً از تداوم حیات رژیم جمهوری اسلامی تحت لوای اصلاح طلبی حمایت کرده اند.


متأسفانه سایت بالاترین مدت هاست که اسیر بی کفایتی مدیران خود و ترکتازی عده ای مغرض و بی ادب گردیده و همین رفتارها سبب شده تا عده زیادی از کاربران قدیمی و دلسوز سایت عطای فعالیت در بالاترین را به لقایش ببخشند. یکی از آنها خود نگارنده که امیدوار بودم سایت به روند اولیه خود در خبررسانی درست، بی‌طرفانه و منصفانه باز گردد، اما با قطع امید از اصلاح سیاست های مدیریت سایت بالاترین ناچار به بیان گوشه‌ای از حقایق تلخ حاکم بر این سایت گردیدم.