چه درد بزرگیست از دست دادن مردی
که انعکاس دهنده ی صدای خاموش مردم شد !
درودمیفرستم به مردی که سالها افتخار ایران بود،
مردی که دروازبان قلب مردمشبود.
مردی که مردم دوستش میداشتند
و میدانند چرا دوستش میداشتند!
مردی که در عمق سکوت این شب پر از دلهره و اضطراب
از غم و درد مردمش سخن گفت
کنون که خاموش است
اما هرگز به روی غارتگران و ستمگران نخندید،
اما مگر مرگ جزبا اسکلت انسان، با روح انسان هم آشنائی دارد؟
اگر میداشت ضربتی بدینپایه شکننده، به روح ما وارد نمیکرد! . . .
شیلا فرهنگ
2 خرداد 2570
* * *
آخرین سخن ناصرخان پیش از مرگ خطاب به ارباب قدرت
وآنان که از او خواستند با این حکومت جانی ذره ای مصالحه کند، این بود:
من آن گلبرگ مغروم كه مي ميرم ز بي آبي
ولي با خواري و ذلت پي شبنم نميگردم. . .
بدرود گلبرگ مغرور
http://www.parsdailynews.com/83814.htm
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر