جناب
آقای مجتبی واحدی! مقاله اخیرتان در انتقاد از عملکرد و مواضع آقای رضا پهلوی را
خواندم. البته آنچه در مقاله شما جلب توجه می نمود، انتقاداتی بود که به پیشگویی
از آنچه آقای رضا پهلوی ممکن است بعدها - پس از رسیدن به قدرت - انجام دهد به
ایشان وارد آورده بودید. به عبارت دیگر مقاله شما بیشتر پیشگویی آینده بود تا
تحلیل حال یا گذشته. آن هم یک پیشگویی عجولانه - اگر نگویم غرض ورزانه - که تنها
متکی بر تراوشات ذهنی خودتان بود نه واقعیات موجود. زیرا خود بهتر از من می دانید
که آقای رضا پهلوی در طول سی و چند سال اخیر همواره سخنی جز دموکراسی و آزادی بیان
بر زبان نیاورده است. در تمام این سالها رضا پهلوی یگانه راه رسیدن به حکومتی
دموکراتیک را برگزاری رفراندوم و انتخابات آزاد و برآورده شدن رأی و نظر همه اقشار
جامعه ایران دانسته و هر فرم حکومتی - چه جمهوری و چه پادشاهی - را زمانی برحق و
مشروع دانسته که از پشتوانه رأی اکثریت مردم ایران برخوردار باشد. اما شما که این
حقایق را می دانید و در عین حال سخت از ایشان عصبانی هستید - دلیلش را احتمالاً
خودتان بهتر می دانید - به ناچار دست به یک سری پیشداوری و پیشگویی زده اید و
ادعا کرده اید که اگر رضا پهلوی به سلطنت برسد چنین و چنان می شود! به قول همان
ضربالمثل قدیمی "قصاص قبل از جنایت" کرده اید و بی جهت به رضا پهلوی تاخته
اید. بی آنکه کوچکترین سندی بر اثبات مدعایتان ارائه دهید.
جناب
آقای مجتبی واحدی! به کجا می روید نازنین؟! من احترام فراوانی برای شما قائل بوده
و هستم و همواره حساب شما را از اصلاح طلبان حکومتی و اپورتونیست های نان به نرخ
روز جدا کرده ام. شما را فردی مطلع، آگاه و جسور می دانم که هرگز حقیقت را فدای
مصلحت نمی کنید. اما چه شده که امروز به ناگاه با چرخشی 180 درجه ای کمر به خاموش
ساختن بارقههای امید و اتحاد در میان اپوزیسیون خارج از کشور بسته اید؟ کدام
مصلحت شما را به این تغییر موضع وادار نموده است؟
جناب
آقای مجتبی واحدی! چه بر سر شما آمده است؟ چه شده شمایی که تا دیروز از کنگره ملی و شورای اپوزیسیون و اتحاد
و همبستگی و... سخن میگفتید، ناگهان بسان تمامیتخواهترین گروههای درون حاکمیت
جمهوری اسلامی برای خود خط قرمز میسازید و خودی و غیرخودی تعیین میکنید؟ آیا
چنین موضعگیریها و اظهارنظرهایی بی ارتباط با تلاشهای پشت پرده اصلاحطلبان
برای حضور در انتخابات - بخوانید انتصابات! - ریاست جمهوری سال آینده و بازگشت
مجدد به قدرت نیست؟ آیا وعده ای برای رفع حصر رهبران اصلاح طلب داده شده که چنین
بی پروا بر سر اپوزیسیون چماق میکوبید؟ آیا قرار است باز هم شاهد یک دولت اصلاحات
دیگر باشیم؛ دولتی برای تداوم حیات رژیمی که دستش تا مرفق به خون جوانان وطن آغشته
است؟
جناب
آقای مجتبی واحدی! من همچون شما قصد پیشداوری و پیشگویی ندارم. آنچه بیان کردم
تنها پرسشهایی بود که در این چند روز ذهن مرا به خود مشغول ساخته است. پاسخ این
پرسشها با شما. اگر حقیقت جز این است ما را هم از سوءتفاهم برهانید.
با
سپاس
پاینده
باشید
بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر