۱۳۹۱ آبان ۲۰, شنبه

نادره افشاری هم رفت...



خبر تکان دهنده ای بود. از آن خبرهای ناگهانی که همه روح و روان آدمی را به آتش می کشد. نادره عزیز هم رفت. مظلومانه و بی خبر...

ساعاتی پیش خبر درگذشت نادره افشاری عزیز را شنیدم. باورم نمی شد. چند ساعت هاج و واج در میان سایت ها و وبلاگ ها سرگردان بودم تا شاید یکی بیاید و به ما خبر بدهد که نادره حالش خوب است، خبر تکذیب شده است، نادره افشاری هنوز زنده است و در میان ما... اما افسوس که خبر رفتنش حقیقت داشت.

نادره افشاری، نویسنده و منتقد ادبی-سیاسی مقیم آلمان، در روز جمعه نوزدهم آبان ماه 1391 برای همیشه از میان ما رفت. نویسنده ای توانا و منتقدی بی پروا که صراحت لهجه اش زبانزد خاص و عام بود.

از او بسیار آموختم و همیشه جسارت کم نظیرش را می ستودم. نمی دانم چه بگویم و چه بنویسم. فقط به یکی از آخرین نوشته های نادره عزیز در فیس بوک شخصی اش استناد می کنم. شاید حرف های خود او بهترین تسلی برای دوستدارانش باشد:

" آنانی که از سن و سالم می‌پرسند؛ وقتشان را تلف می‌کنند؛ من همیشه جوانم و جوان هم می‌مانم؛ چرا که اندیشه‌ای پویا و جوان دارم؛ حتی اگر تنها خاکستری از تنم بر بستر رودخانه‌ای روان باشد. اندیشه‌های جوان و پویا نه پیر می‌شوند و نه پیر می‌کنند. پیری و مرگ متعلق به پوسیدگان فکری، عقب‌ماندگان از تمدن، عقب‌افتادگان از کاروان دانش، انسان‌ستیزان، زن‌ستیزان و زندانبانان آزادی و آگاهی است. زندگی بر پایه‌ی خرد و آگاهی، همیشه شادابی می‌آفریند؛ می‌دانستید؟ / نادره افشاری"

روانش شاد...


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر