* دیدگاه های انقلابی دکتر بنی صدر:
من خود از نویسندگان اصل ۱۱۰ ولایت فقیه بودم... از ۷نفری که این اصل را نوشتهاند یکی خود من بودم.
روزنامه انقلاب اسلامی،
۲۶دیماه ۵۸
...تبلیغ
می
کنند که نخستین رئیس جمهوری "جمهوری اسلامی ایران" با بنیانگذار این
جمهوری
مخالف است... آنها که این تبلیغات را می کنند راه معاویه را می روند
و
من به آنها می گویم ... در دل من که خود را فرزند امام می دانم، جز عشق و صمیمیت به امام نیست و در فکر من هیچ نمی گذرد
جز این که خواست او به اجرا درآید...
سخنرانی ۱۷شهریور
۱۳۵۹ در میدان شهدا (ژاله) - نقل از روزنامه
بامداد، ۱۸ شهریور ۱۳۵۹
خط امام در همان خط است که ما طی ۲۰سال در آن قلم و قدم زده ایم... همین قدر می گویم که پیشنهاد طرح حکومت اسلامی از من بود و نخستین کسی هستم که به این مهم پرداختم و عمر را صرف تدارک چهار رکن سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حکومت اسلامی کردم.
صد مقاله بنی صدر،
صفحه ۱۱۹، سرمقاله «انقلاب اسلامی»، شماره پنجشنبه ۱۳دیماه
۱۳۵۸
جمعه سیاه تهران سه هزار نفر کشته داشت!!
ابوالحسن بنی صدر، ۲۰ شهریور ۵۷، پاریس
در
بازگشت
خمینی به ایران در ۱۲ بهمن ۵۷ بنی صدر کرایه هواپیمای دربست «ایرفرانس»
را که خمینی را به ایران برد، با چک خودش پرداخت.
شکست شاهانه، ماروین زونیس، ترجمه عباس مخبر، انتشارات طرح نو، تهران، ۱۳۷۰
شکست شاهانه، ماروین زونیس، ترجمه عباس مخبر، انتشارات طرح نو، تهران، ۱۳۷۰
* برخی از اقدامات انقلابی دکتر بنی صدر:
بنی صدر، در
راهپیمایی موسوم به «وحدت» در روز ۲۲ فروردینماه
۵۹، خطاب به رئیس جمهور
عراق گفت: «ما انقلاب کردیم و یک آدم فاسد و خائن را بیرون کردیم، تو
در
این میان چه میگویی؟... ما مردم عراق را به رژیم فاسد تو بفروشیم؟
غیرممکن
است. نمی فروشیم». سپس، به درخواستهای مکرر رژیم عراق به رفع
اختلافات
اشاره کرد و گفت: «اتفاقاً چند نوبت، چه زمانی که در مسئولیت بودم و چه
زمانی که مسئولیت نداشتم، فرستادند و گفتند: ما آمادهایم تا امور
خودمان را با شما حل کنیم. من گفتم: با شما امری نداریم که حل کنیم. دفعه آخر یاسر عرفات آمد و من همین جواب را دادم.»
روزنامه اطلاعات، ۲۳
فروردینماه
1359
بیانیه ابوالحسن بنی صدر با عنوان «بیت المقدس را باید آزادکنیم»: «ما باید دولت بعث عراق و رژیمهایی مانند او را... سرنگون کنیم... ما برای پیروزی قطعی باید بپذیریم که با ابرقدرتها در جنگ هستیم و باید شرایط جنگ و سختیها و محرومیتهای آن را بپذیریم. در آن صورت است که قدس عزیز نیز نجات خواهد یافت»*
روزنامه اطلاعات، ۱۴
مردادماه
۱۳۵۹
* این بیانیه یک ماه و
نیم قبل از آغاز رسمی جنگ ایران و عراق منتشر شد.
یکی دیگر از نقاط عطف
کارنامه مبارزاتی درخشان ابوالحسن بنی صدر دستور سرکوب مخالفان کرد توسط نیروهای
سپاه پاسداران و بسیج بود که به کشتار تعداد زیادی از هم میهنان کرد انجامید:
«در آذربایجان غربی
کسانی یاغی گری پیشه کرده و عده ای را به گروگان گرفته اند... گفته اند اگر گروگانهای
ما را رها نکنید ما گروگانهای شما را خواهیم کشت. در آنجا گفته شد که مبادله
انجام بگیرد، من مخالف بودم و مخالفم کسانی که در خدمت
جمهوری اسلامی قبول خدمت می کنند شهادت قدم اول آنهاست و باید آماده شهادت باشند.
اگر رئیس جمهوری شما را هم به گروگان بگیرند شما حق ندارید تسلیم منطق دشمن بشوید.
بنابر این اگر آنها تهدید خود را اجرا کردند " انالله و اناالیه
راجعون" ما آن گروگانها را شهید ملت تلقی می کنیم. اما از این لحظه ارتش
حق ندارد پوتین از پای درآورد مگر آنکه آن خطه را از وجود این یاغی ها پاک کند.»
متن سخنرانی ابوالحسن بنی صدر، روزنامه اطلاعات، پنجشنبه ۱۴ فروردینماه ۱۳۵۹
در اواخر فروردین ماه
سال ۱۳۵۹ شورای انقلاب با تأیید خمینی و با هدف تصفیه دانشگاهها از اساتید و
دانشجویان دگراندیش، به اپوزیسیون یا گروههای سیاسی منتقد و مخالف
نیروهای مذهبی حاکم در جمهوری اسلامی که عمدتا خاستگاه دانشجویی داشته و دانشگاه
را فضای امن سیاسی و کانون فعالیتهای خود به شمار میآوردند، برای تخلیه دفاتر خود
در دانشگاهها مهلتی سه روزه داد. در طی این روزها درگیری و خشونت در دانشگاههای
ایران به ویژه در دانشگاه تهران به اوج خود رسیده و چند تن کشته و صدها نفر مجروح
شده و این سرآغاز رویدادی شد که ازآن به عنوان "انقلاب فرهنگی"
یاد
میشود. بنیصدر که آن هنگام از حامیان اصلی انقلاب
فرهنگی بود و نیروهای چپ، اصلیترین منتقدان وی محسوب میشدند، صبح روز دوم
اردیبهشت به دانشگاه تهران رفت و با سخنرانی خود مصوبه شورای انقلاب را ابلاغ
نموده و بر ضرورت انقلاب فرهنگی تأکید کرد.
* نظرات دیگران در مورد دکتر بنی صدر:
دکتر کاظم سامی، وزیر بهداری کابینه بازرگان، ]به عنوان یک روانپزشک[ تحلیل جالبی از شخصیت بنیصدر داشت: «بنی صدر یک حالت روان شناسی دارد، ضعف های درونش را در دیگران پیدا می کند و از آنها انتقاد می کند! کتاب "کیش شخصیت" او در واقع درباره خودش است.»
دکتر شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر حکومت پادشاهی ایران در مورد ابوالحسن بنی
صدر می گوید: «انگليسی ها و آمريکايی ها از دوران گذشته بنی صدر، از زمانی که
اين دانشجوی مادام العمر با ول گشتن در کارتيه لاتن کفش پاره می کرد، اين تصور را
پيدا کرده بودند که چون او از ديگر مخلوقات خمينی سست عنصرتر است، ]پس[ می
توان از او استفاده ای برد. به همين دليل در ماجرای گروگان گيری سفارت آمريکا چشم
اميد به او دوختند. من برخلاف ]آنها[ تصور
می کنم که بنی صدر از بقیه اين گروه خطرناک تر بود. وفاداريش به خمينی تا آخرين
لحظه دوام داشت. می گفت هر چه امام بگوید من می پذیرم... بنی صدر، در جريانی که
ايران را به سمت ديکتاتوری و ويرانی فعلی برد، عاملی تعيينکننده و مؤثر بود. در
طول دو سالی که به ويرانگری مشغول بود، همه اين فرصت را يافتند که او را بشناسند.
به عنوان رئيس شورای انقلاب مسئول انتخاب خلخالی شکنجه گر است، اين آيشمن ايران،
کسی که قبل از گرفتن جواز آدمکشی به "صادق گربه کش" معروف بود. او به
سخيف ترين بهانه ها (زنا، همجنس بازی، اعتياد،…) عده بی شماری را اعدام کرد. آيا
می شود مدعی شد که بنی صدر از اين قضايا بی اطلاع بود؟ چطور می توان چنين ادعايی
را پذيرفت؟ کمال بی شرمی است که پس از اين اتفاقات بنی صدر هنوز از "حرمت
انسانی" حرف می زند. بايد حقيقت را پذيرفت. درباره خمينی، که کسی در اول، او
را نمی شناخت، می شد دچار اشتباه شد؛ ولی درمورد بنی صدر محلی برای اشتباه نمانده
است.»
زنده یاد فریدون فرخزاد نیز در مورد ابوالحسن بنی صدر چنین می گوید: «گروههای
زیادی در اینجا دفتر و دکان باز کرده اند... از بنی صدر شروع می کنم... این آقا
آمدند به پاریس و پناهنده سیاسی شدند و ادعا کردند که اسناد و مدارک زیادی را با
خودشان آوردند که دست حکومت جنایتکار غیرقانونی ایران را رو کنند. این جملات آقای
ابوالحسن خان بنی صدر است! از آن روزی که آمدند به پاریس نه تنها سندی رو نکردند،
نه تنها کلامی نگفتند، بلکه گوشه انزوا گرفتند و مشغول دامادبازیشان شدند! این هم
از آقای بنی صدر که حالا شده اند رییس جمهوری حکومت جمهوری دوم من درآوردی اسلامی
دموکراتیکی که ایشان در خواب دیده اند برای ملت ما... اینها بی جا می کنند... که
برای ما جمهوری دوم از حالا درست می کنند و از مردم نمی پرسند چه می خواهید... ما
جمهوری می خواهیم، جمهوری دوم می خواهیم. این را اینها می گویند. و من به این
آقایان جواب می دهم کدام جمهوری؟ کدام جمهوری دوم؟ ما 6000 سال تاریخ ایران را به
باد نمی دهیم که آقای بنی صدر و آقای رجوی رییس جمهور ما شوند.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر